در شامگاه ۲۶ مرداد از گروه آوازی تهران که در مسابقه های جهانی لتونی مدال طلا کسب کرده بودند با حضور استاد شجریان و گروهی از هنرمندان تجلیل شد .
گروه آوازی تهران
استاد آواز ایران در مراسم تجلیل از گروه آوازی تھران گفت: کاری که این ھنرمندان جوان انجام دادند کار کوچکی نیست و نباید از این افتخار به سادگی عبور کرد.
محمدرضا شجریان ھم که به عنوان رییس شورای عالی خانه موسیقی در این مراسم سخنرانی کرد، گفت: به شما جوانانی که در این عرصه بین المللی شگفت آفرین شدید، تبریک می گویم. روزی که از زبان مھرداد ناصحی این موفقیت را شنیدم، در پوست خودم نمی گنجیدم زیرا که جوانانی ھنرمند، این چنین با دست خالی و بدون ھیچ اسپانسری از بخش خصوصی به صورت خودجوش و از روی انگیزهای که داشتند، دلشان برای ایران تپید. او ادامه داد: ھمه ما باید از این جوانان تشکر کنیم زیرا آنھا با پشتکار خود برای سربلند کردن نام ایران ھمه تلاش خود را انجام دادند. به زعم بنده کاری که این ھنرمندان جوان انجام دادند کار کوچکی نیست. شاید کسب رتبه اول در ایران کار چندان دشواری نباشد اما باید دانست در عرصه ھای جھانی رقیب بسیار زیاد است.
شجریان اضافه کرد: در این مسابقات از کشور چین ۶ ھزار ھنرمند شرکت میکنند و از کشور ما ھنرمندانی بالغ بر ۱۷ نفر حضور دارند؛ بنابراین نباید به راحتی از چنین افتخاری عبور کرد. من ھم وقتی خبر موفقیت گروه کر آوازی تھران را شنیدم به آقای نوربخش گفتم،گروه آوازی تھران چنین موفقیتی را باید در بوق و کرنا کرد زیرا خلق چنین افتخاری از جوانان برومند این سرزمین به قدری ارزشمند است که دوست داریم آنھا بدانند ما قدردانشان ھستیم. او گفت: ما کننده کار ھستیم و میدانیم اجرا کردن قطعات آن ھم بدون ساز دشوار است. بدون ساز ھماھنگی بین خوانندگان ھم سخت است اما این ھنرمندان توانستند با صدای آھسته رھبر ارکستر صدایشان را کوک و به نحو احسن اجرا کنند.
استاد محمد رضا شجریان
مدیر کل دفتر موسیقی نیز با بیان اینکه ھنرمندان ایرانی شایستگی حضور در بھترین جایگاهھا را دارند، گفت: میلاد عمرانلو یکی از جوانان ارزشمند کشور است و بنده از سالھای دور افتخار ھمکاری با او را داشتم. پیروز ارجمند ادامه داد: زمانی که او به دفتر موسیقی مراجعه کرد و از حضور گروه آوازی تھران در مسابقات جھانی لتونی خبر داد، سعی کردیم با نھایت تلاش بتوانیم به سھم خود کمک کوچکی به این گروه شایسته کنیم. بنده ھم افتخار داشتم تا در کنار این گروه به لتونی سفر کنم.
وی مدعی شد: این سفر در کنار موفقیتھایی که برای گروه آوازی تھران داشت، توانستدستاوردھای خوبی را ھم ما دفتر موسیقی وزارت ارشاد فراھم بیاورد. بنده در این سفر موفق شدم با وزیر فرھنگ چین، رییس انجمن جھانی کر، مدیر بخش آسیا و اروپای این انجمن و تعدادی دیگر از استادان بینالمللی دیدار داشته باشم. ارجمند از نتایج مطلوب این سفرھا گفت و تاکید کرد: طبق رایزنیھایی که انجام دادیم، قرار شد رییس انجمن جھانی کر برای آشنایی با ظرفیتھای گروهھای کر ایران سفری طی دو ماه آینده به کشور سفر خواھد کرد و در جشنواره موسیقی فجر امسال ھم میزبان وی خواھیم بود.
مدیر کل دفتر موسیقی با بیان اینکه ۳ میلیون دانش آموز فعال در کشور وجود دارد، یادآور شد: بنا داریم که با امضای یک تفاھمنامه با وزیر آموزش و پرورش سند توسعه علمی سرود دانش آموزی را وارد مرحله اجرایی کنیم و گمان میکنم سفر من به لتونی، افتخارات به دست آمده و مذاکره با ھنرمندان طراز اول کر جھان میتواند کمک قابل توجھی به تدوین این سند کند. او در بخش دیگری از سخنانش به فراھم شدن شرایط برای تشکیل انجمن کر ایران اشاره کرد که تاکنون جلساتی نیز در این راستا برگزار شده است و به زودی گروه کر ارکستر سمفونیک تھران به رھبری دکتر حمید عسگری کار خود را آغاز خواھد کرد.
پیروز ارجمند گروه آوازی تھران در این جشنواره شگفتی ساز دانست و گفت : کسب چنین مقامی توسط یک گروه ھمدل ایرانی نوید بخش دوره جدیدی در موسیقی ایران است. بنابراین ما تا آنجا که در توان داشته و داریم از چنین فعالیتھایی حمایت خواھیم کرد. وی افزود: در دوره ریاست جمھوری آقای روحانی بعد از حضور در دفتر موسیقی وزارت ارشاد با مخروبهای روبه رو شدیم که بازگشت به نقطه صفر و شروع کارھای جدید وقت زیادی از ما گرفت اما ھمین که ارکستر ھای ما شروع به فعالیت کردند و جوانان ھنرمند این چنین در رویدادھای بینالمللی افتخار آفرین میشوند، خودش نشان دھنده تحول خوب در دفتر موسیقی وزارت ارشاد است و امیدوارم استمرار پیدا کند. او با اشاره به اقدامات موثر گروه آوازی تھران گفت: مطمئن باشید سال آینده دوباره اینجا کنار ھم خواھیم بود و من برای شما خبرھای خوب دیگری را خواھم داشت.او در پایان سخنانش از حمایت کامل گروه آوازی تھران برای تامین ھزینهھا جھت شرکت در مسابقات جھانی کر سال آینده در کشور روسیه خبر داد.
***
نادر مشایخی نیز با حضور در این مراسم در سخنانی گفت: در این دریای طوفانی و پرتلاطم موسیقی ایرانی که امواج من را به زیر آب بردهاند، به ماسهھا دست زدم و مرواریدی را مشاھده کردم که نام آن گروه کر آوازی تھران بود و بسیار خوشحالم که عمرانلو و گروھش جریانی را پیش برده که اصلا جریان کم اھمیتی نیست. رھبر سابق ارکستر سمفونیک تھران معتقد است: گروه میلاد عمرانلو با این کار نشان داد که ما ایرانیھا علیرغم اینکه به دلیل زبانی قادر به داشتن کر نیستیم اما میتوانیم یک گروه کر منسجم داشته باشیم. علاوه بر این کسب مقام برتر به ما دوباره این نکته را متذکر
شد که با جوانان میتوانیم بسیاری از کارھا را انجام دھیم. او با بیان اینکه به نظر من داشتن سه میلیون دانش آموز برای خوانش سرود شاید به لحاظ کمیت آمار مناسبی باشد، در عین خال اظھار کرد: مھم این است که به کیفیت توجه کنیم
و از ۵ سالگی به کودکان و نوجوانان بیاموزیم، گوش دادن به موسیقی را یاد بگیرند تا از ھمین سنین بتواند افراد موثری در عرصه موسیقی باشند. ما از طریق ھمین رفتارھاست که میتوانیم ھم موسیقی زیبا و ھم موسیقی الھامبخش داشته باشیم.
***
محمدرضا صادقی نیز که یکی از خوانندگان کلاسیک است، موفقیت گروه آوازی تھران را تحسین کرد و گفت این جوانان دارای اراده و پشتکار زیادی ھستند.
***
میلاد عمرانلو رھبر گروه آوازی تھران ھم پشت تریبون قرار گرفت و گفت: لازم میدانم که از تک تک اعضای گروه تشکر کنم زیرا در این مدت با صرف ھزینهھای شخصی برای پایدار ماندن گروه، بنده را ھمراھی کردند. رسیدن به این سطح کار سختی است که بدونھمراھی ھرکدام از اعضای گروه کر آوازی تھران میسر نمیشد. در این مراسم اعضای گروه آوازی تھران به اجرای موسیقی پرداختند .
متن کامل سخنرانی دکتر حسن روحانی در جمع هنرمندان در تالار وحدت
برای من شبی به یاد ماندنی است، چون میهمان اصحاب فرهنگ و هنر و فرهیختگان هستم. دعوت و میهمانی شما را پاس میدارم. با اهل هنر از هنر گفتن بسیار سخت است. معمولاً دولتمردان، سیاستمداران و حتی فیلسوفان و روشنفکران، چونان با هنرمندان سخن گفتهاند که گویی قصد تعیین تکلیف برای آنان دارند. آنان نگاه هنرمندان را چونان در قالب و فرم آن خلاصه دیدهاند که فکر کردند، هنر دستور دادنی و سفارش کردنی است.
هنر قالب نیست، هنر قالب و معناست، هنر خلاقیت است. این نوع جلسات هم برای هماندیشی و همفکری اهالی اقلیمهای متنوع فکری است تا از همدیگر درک نزدیکتر و متقابلی داشته باشیم.
ذات هنر با مفهوم خیر و نیکی، یکی است. قبل از عصر جدید، هنر بسیار فراتر از هنرهای زیبا تفسیر میشد. هنر گفتوگو، هنر معاشرت، هنر دیپلماسی، هنر زندگی مسالمتآمیز، هنر زندگی بدون کینه و هر کار بیعیبی هنر است.
هنر، هر کار بدون عیب است و ما همه باید تلاش کنیم هنرمندانه حرف بزنیم، عمل کنیم و تعامل داشته باشیم، یعنی هنر مردمداری. هنر و ارزش، پیوندی ذاتی دارند. هنر یعنی عروج فکر از سطح عادی به سطح متعالی؛ همانکه در عرفان و فلسفه اسلامی به عالم اعلی تعبیر میشود.
هر هنرمندی میخواهد به معنای جهان و عمق جهان برسد. علاوه بر اینکه هنر به همه جان میدهد، این هنرمند است که رودخانه را، کوهها را، بلبل را، شمع را و پروانه را به سخن وا میدارد.
اگر بگوییم هنر مرده را زنده میکند، سخنی به گزاف نگفتهایم، پس تقسیم هنرمندان به هنرمندان ارزشی و غیر ارزشی بیمعناست. هنر یعنی ارزش و هنرمند فرد ارزشمندی است که با کار خلاقانه به تعالی میرسد و خلقت، بزرگترین مظهر قدرت خدای لایزال است، فقط در این زمینه است که فتبارک الله احسن الخالقین. هنرمند جهان را بازآفرینی میکند و کار او در مسیر ارزشهای الهی است.
هنرمند البته در مسیر هنر، باید با مردم، ذوق مردم و خواست مردم خود را نزدیک کند. هنر بدون آزادی معنا ندارد و خلاقیت تنها در سایه حریت امکانپذیر است، اما اعمال محدودکنندهای نیز برای هنر وجود دارد. قبل از آنکه سانسور و ممیزی به دولتها منتسب شود، خود جوامع بشری و اجتماع، اولین قدم قرار دادن چارچوب برای هنر است، عادات، رسوم، اخلاق جامعه، فهمها و درکها همه اینها مرزبندیهایی را برای هنر مشخص میکند.
گفت، هنر مردمی باشد و راستی.
حافظ شیرازی، میتواند مقتدای هنرمند ایرانی باشد
همه هنر همین است که حکیم سخن فردوسی بزرگ گفته است مردمی بودن و صداقت، این همه هنر است.
من گاهی اوج هنر ایرانی را در حافظ میبینم. حافظ شیرازی، هنرمند ایرانی میتواند مقتدایش حافظ باشد. حافظ، حافظه تاریخی، ادبی و هنری ملت ایران است. با سینهای مالامال از آموزههای دینی و قرآنی، اما از جهل و خرافه و ریا بیزار.
هنر شاعری یکی از قالبهای باستانی هنر این سرزمین است. در واقع شاعری، هنر ملی ایرانیان است. حافظ با همه نقد و انتقادی که بر حکومت و جامعه داشت در طول تاریخ کتابش قدر دیده و بر صدر نشسته و گاهی آنچنان تعالی یافته که جایگاهش در کنار کتاب حق و قرآن مجید قرار گرفته است. حافظ به قول بعضیها، رند روشنفکر زمان خود بود، در عین ایمان و در عین انتقاد، هرگز از ایمانش دست برنداشت و هرگز از انتقادش پشیمان نشد.
هنرمند نه زینت المجالس است نه اپوزیسیون
هنرمند نه قرار است زینتالمجالس باشد و نه اپوزیسیون. هنرمند نه قرار است نوک پیکان تحولات سیاسی باشد و نه قرار است گوشهنشین خرابات و خانه. هنرمند قرار نیست هر چه دولت یا جامعه یا حتی روشنفکران میگویند، به تصویر بکشد، که برداشت خود را دارد و قرار هم نیست که با دولت یا جامعه در ستیز باشد و بجنگد.
هنرمند، انسان اهل فکر و فن و اهل دل است. برای برخی از هنرهایی که برای ثبت آنها، برای خلق آنها نیاز به کمک دیگران دارد، نباید در این زمینه دچار تردید و هراس شویم، برخی از روایتهای تاریخی، دینی و حتی تاریخ معاصر شاید از حد یک شرکت خصوصی در شرایط فعلی جامعه ما این بار سنگین به مقصد نرسد، اما معنایش این نیست که اگر کاری به هنرمند واگذار میشود، در روایت تاریخ هم هنرمند کار خود را انجام میدهد.
ما اولین روزهایی که با جناب آقای جنتی به صدا و سیما رفتیم در سال ۱۳۵۹، جزو اولین آثاری که بنا شد ببینیم و برای تکمیل آن تصمیم بگیریم، کار مرحوم علی حاتمی بود. آن کار، آن زمان با بودجه عمومی انجام میگرفت و کار هنوز تکمیل نبود. هنوز فیلم مونتاژ هم نبود، ما قطعه قطعه فیلم را آن وقت میدیدیم، اما معنایش این نیست که اگر هنرمند صاحب نامی سفارشی را دریافت کرد، ذوق هنری او تسلیم آن سفارش باشد، او همچنان باید از خلاقیت خود استفاده کند. اینچنین مشهور است که شاهنامه نیز به سفارش سلطان محمود سروده شد، اما در واقع این شاهنامه سفارش یک ملت و یک تاریخ بود.
هنر و آزادی رابطه مستقیم دارند
آثار عظیم معماری از قییل تخت جمشید و آثار اسلامی در اصفهان هم با حمایت حکومت بود، اما امروز به عنوان نماد یک ملت میباشد. هنر و آزادی رابطه مستقیم دارند. در غیر فضای آزاد، هنر واقعی خلق نخواهد شد. در بخش هنر نمیتوانیم با دستور هنر را بیافرینیم و خلق کنیم. هر گونه فضای امنیتی میتواند جوانه هنر را بخشکاند، به تعبیر اقبال، گفت هرگاه خشک مغزی کوته نظر زمام امور را در دست گرفت، هنر مجال بروز نیافت.
پس باید فضای مناسب را برای هنر فراهم کنیم، دولت برای خود رسالت ترویج را بر عهده میگیرد، نه اینکه هنرفرمایشی را در دستور کار خود قرار دهد. البته در برخی از موضوعات ملی، مثل فرهنگ ایران و اسلام، که هویت اسلامی و ایرانی ما را نگه میدارد و تعالی میبخشد، دولت موظف است از آنها حمایت بیشتری کند.
ای کاش میشد افتخارات هنری ما به نمایش در میآمد، ای کاش میشد داستانهایی که در شاهنامه فردوسی، در مثنوی مولوی که هر دوی آنها آکنده از قصههای دینی و ایرانی است، به صورت آثار نمایشی، سینمایی، تلویزیونی و حتی رمانهای خواندنی روی آنها سرمایهگذاری میشد.
امام(ره)بین مردم متدین و هنر آشتی برقرار کرد
دولت خود را موظف میداند در اینگونه امور، هم قدمهای تشویقی و هم قدمهای حمایتی بردارد. نکته دیگری که میخواهم بر آن تأکید کنم نقش انقلاب اسلامی بر تاریخ هنر و بر هنر این سرزمین است. شما میدانید قبل از پیروزی انقلاب بخش بزرگی از جامعه ما از هنر فاصله داشت. امام راحل به عنوان احیاگر قرن که آزادی را برای این سرزمین به ارمغان آورد، یکی از خدماتش این بود که بین مردم متدین و هنر آشتی برقرار کرد. در دوران او بود که به عنوان یک فقیه و مرجع عالیقدر، حلیت هنر موسیقی با سرودهای انقلابی و میهنی فراهم شد.
در عصر او بود که بسیاری از آثار ادبی و هنری اجازه نشر یافتند، در تاریخ روحانیت شیعه، امام تنها فقیهی بود که از یک فیلم و فیلمساز روشنفکر به نیکی یاد کرد. انقلاب راه را برای توسعه هنر در همه لایههای اجتماعی فراهم نمود. انقلاب، موسیقی سنتی و یا به بیانی بهتر موسیقی ملی ایران را احیاء کرد. قبل از انقلاب موج موسیقیهای غربی و پاپ به گونهای بود که در حال ویران کردن موسیقی سنتی بود، اما انقلاب شرایطی را فراهم کرد که هنرمندان بزرگی که قبل از انقلاب نیز شناخته شده بودند، در فضای امن و سالم بعد از انقلاب رشد کرده و بالیدند و تیراژ موسیقی سنتی ما بالا رفت و بازار پررونقی پیدا کرد.
در حوزه سینما و هنر نمایشی نیز انقلاب اسلامی برکات زیادی داشت، همه منتقدان فیلم اذعان دارند که دهه ۷۰، دهه اوج سینمای ایران بود و آثار بزرگ، بحثانگیز، متفکرانه و هنرمندانه به جامعه عرضه شد، تا جایی که امروز ایران یکی از مدعیان جوایز جهانی مانند اسکار است.
جالبتر اینکه در فضای بعد از انقلاب، زنان و بانوان هنرمند بسیاری در بخشهای مختلف هنر از جمله در سینما رشد کردند، تا جایی که نه تنها بازیگری را بر عهده گرفتند، کارگردانی و نویسندگی نیز جزو مواردی بود که بانوان ایرانی توانستند نقش خود را ایفا کنند، در حالی که قبل از انقلاب خانوادههای متدین و مذهبی این کشور اجازه نمیداند فرزندان و اعضای خانواده آنها در این زمینه ورود کنند. این یکی دیگر از خدمات انقلاب اسلامی بود.
دولت قصد ندارد ممیزی در فرهنگ و هنر را ادامه دهد
این دولت قصد ندارد ممیزی را در فرهنگ و هنر به صورت راه و مسیری که مانع کار هنرمندان باشد، ادامه دهد. ممیزی باید در چارچوب قانون و هدفمند باشد. اگر قانون ابهام دارد، باید قانون و چارچوب شفافی را در اختیار همه قرار دهیم تا تکلیف همه روشن باشد؛ کار وزارت ارشاد باید تقریبا یک کار اداری باشد.
اگر میخواهیم کار ممیزی را انجام دهیم، باید گروهی از فرهیختگان، اندیشمندان، هنرمندان، عالمان، حتی عالمان دینی در کنار یکدیگر بنشینند و آنها باشند که بر هنر نظارت کنند، هنرمند، میتواند بر هنر نظارت کند، کارمند دولتی، نمیتواند ناظر خوبی برای هنر باشد.
دوران، دوران اعتماد است
چرا نظارت بر سینما و کتاب و موسیقی را به اهلش واگذار نکنیم، چه اشکال دارد که انجمنهای صنفی بخشی از بار مسئولیت وزارت ارشاد را بر دوش گیرند.
به هم اعتماد کنیم؛ دوران، دوران اعتماد است. وظیفه دولت مداخله در هنر نیست، وظیفه ذاتی دولت تأمین مسایل مهم و ملی است، مثل مسأله امنیت، سیاست خارجی که سیاست خارجی و اعمال دیپلماسی صرفاً از طریق دولت انجام میگیرد و نهاد دیگری حق مداخله ندارد. البته خطوط کلی سیاست خارجی طبق قانون اساسی توسط رهبری معظم تعیین میشود، اما در حوزههای دیگر مثل اقتصاد و فرهنگ باید تصدیگری دولت به حداقل برسد. در شرایطی نیستیم که دولت بتواند آثار هنری خلق کند و هیچ دولتی نتوانسته است آثار هنری فاخری بوجود بیاورد.
هنرمند امنیت کشور را به مخاطره نمیاندازد
دولت کتاب نمینویسد، فیلم نمیسازد، موزیک نمیسازد، شعر نمیسراید. دولت باید تسهیل کننده راه برای اصحاب فکر و هنر باشد. یادمان باشد و همه بدانیم هنر خطر نیست و هنرمند امنیت کشور را به مخاطره نمیاندازد. به هنر و هنرمند اعتماد کنیم، نگاه امنیتی به هنر بزرگترین اشتباه امنیتی است. در بحث امنیت؛ اولین قدم تشخیص منابع تهدید است. در جامعه امروز منابع تهدید ما آسیبهای اجتماعی است. از فقر و فحشا گرفته تا رواج بیاعتمادی اجتماعی تا فساد اقتصادی.
این آسیبهاست که رابطه صحیح بین دولت و ملت را، اگر سریع چاره نکنیم، میخشکاند، تهدید آسیبهاست نه هنرمندی که میتواند مظهر نشاط، امید، اتحاد و همبستگی ملی ما شود. صدا و نوا و توانایی در نمایش و ساخت یک اثر تجسمی، گاهی میتواند دردها را کاهش دهد و گاهی میتواند آرزوهای یک ملت را محقق کند. همین هنرمند است که میتواند آینده را با تخیل و هوشمندی اش و با خلق آثارش نقد و ترسیم کند و راه آینده را بهتر مشخص کند. ما اگر به هنر و هنرمند با نگاه امنیتی نگاه کردیم، اولاً تهدیدات اصلی را فراموش کردیم، ثانیاً هنرمندی را که میتواند ما را متوجه تهدیدات واقعی کند، از وظیفهاش باز داشتهایم.
اگر پر و بال هنرمند را ببندیم، باند فرود را برای هواپیماهای دشمن آماده کردهایم
اگر بحث تهاجم فرهنگی داریم و میگوییم دیگران برای یکسانسازی فرهنگی تلاش میکنند، وقتی پر و بال هنر و هنرمند را بستیم، در حقیقت باند فرود را برای هواپیماهای دشمن آماده کردهایم. وقتی فرزندان این سرزمین نتوانند قهرمانان خود را در میان محصولات فرهنگی وطنی و خودی ببینند، ناچار به دنبال قهرمانان آن سوی آبها خواهند بود، خطر اینجاست. حتی اگر کشوری بخواهد در برابر دشمن بایستد، این هنرمند است که میتواند روحیه مقاومت و ایستادگی را در میان مردم زنده نگاه دارد، همان کاری که هنرمندان متعهد در دوران دفاع مقدس انجام دادند. به اعتقاد من اگر فضای هنری فعال در عراق و افغانستان بود، اشغال این دو کشور امکانپذیر نبود.
غرب زده پنداشتن بدنه هنری کشور، تفکری غلط و اشتباه است
نکته دیگر آن است که برخی، هنرمندان ما را به غربزدگی متهم میکنند، استدلال آنها این است که بدنه هنری کشور را فساد فرا گرفته است و باید این بنا را ویران کرد و از نو ساخت. این یکی از تفکرات غلط و اشتباهی بود که در ذهن بعضی آمد و متأسفانه در این زمینه قدمهایی برداشته شد. بعضی میگویند اگر آنچه گفتیم انجام میدادند، میشود هنر خوب و آنچه ما دلمان نخواست، میشود هنر بد. در هر جامعهای ممکن است خطا و فسادی باشد، اما نمیتواند یک مجموعه فرهیخته بزرگ و تاثیرگذار در کشور را زیر سوال قرار داد، این قضاوتی نابحق، نابجا و ظالمانه است. اصحاب هنر مشکلات فراوانی دارند که برخی از آنها امشب در اینجا بیان شد. شاید اولین جلسهای بود که خدا توفیق داد بیشتر شنیدم و کمتر انشاء الله بگویم. چه اینکه گفت خدا دو گوش به ما داده است و یک زبان که بیشتر بشنویم و کمتر بگوییم.
میدانم درد دلهای شما در فرصت کوتاه امشب، بخش کوچکی بود از آنچه در دل داشتید. دولت وظایف خود را در چارچوب قانون اساسی انجام خواهد داد و در حد توان و امکاناتش از هنر حمایت خواهد کرد. شاید عمدتاً دولت لازم است در زیرساختها بیشتر وارد عمل شود و کمک کند، اما در حد توان دولت این قدمها را برخواهد داشت.
کارت زرد برای این دولت نگرانی نیست
از اینکه ارکستر سمفونیک و ارکستر ملی به تعطیلی کشیده شده است، بسیار متأسفم و حتماً این دولت در همین ماههای آینده اینها را احیاء خواهد کرد، اگر چه ممکن است وزیر باز هم کارت زرد بگیرد.این دولت به تمام تعهدات و قول هایی که در دوران انتخابات به مردم داده است، عمل خواهد کرد؛ کارت زرد برای این دولت نگرانی نیست. به امثال آقای جنتیها به عنوان مدافع از حقوق هنرمندان و آزادی افتخار میکنیم.
در هر مسیری مشکلات وجود دارد. سوختن و هیچ نگفتن، هنر است. سخن مرحوم پروین اعتصامی، گفت کس ندانست که من میسوزم، سوختن هیچ نگفتن، هنر است. اینها مشکلاتی نیست پیش پای دولت. دولت انشاء الله به وعدههای خود در زمینه هنر و اصحاب هنر عمل خواهد کرد. من سخنان فراوانی را یادداشت کرده بودم، اما میدانم وقت گذشته است و امیدوارم باز فرصت دیگری فراهم شود در محضر شما باشم و از حضور شما استفاده کنم.
خطوط قرمز باید کاملاً شفاف، صریح و قانونی باشد
سه نکته را میگویم. یک، هر نظامی خطوط قرمزی دارد، اما خطوط قرمز باید کاملاً شفاف، صریح و قانونی باشد تا از اعمال سلیقهای جلوگیری شود. در این زمینه دولت تمام قدمهای لازم را برخواهد داشت، اگر مقررات شفاف و روشن داشته باشیم، آنگاه میتوان کار نظارت را به صنفها و انجمنهای تخصصی واگذار کرد، آنها بهتر از کارمندان یک وزارتخانه نظارت خواهند کرد و بیشتر عاشق ایران و کشورند. ما باید این شرایط را برای هنرمندان تسهیل کنیم.
دولت تلاش خواهد کرد اقتصاد فرهنگی و بویژه هنری پویا و فعال شود
نکته دوم آنکه باید اقتصاد فرهنگ را پویا کنیم. دولت این را جزو وظایف خود میداند. البته روشن است که در تولید باید اول تقاضا را تحریک کرد. مردم باید کالای فرهنگی را ارج بنهند. در این زمینه باید کار فراوانی انجام داد. اینکه تیراژ کتاب معمولاً ۲ یا ۳ هزار است، اینکه شما میبینید بقیه آثار هنری ما در بازار مشتری ندارد، اینکه گیشههای سینما خلوت است، یعنی اینکه باید تقاضا را تحریک کنیم، مشکلش همین است. این موضوع نمیگذارد هنرمند خلاق باشد و نمیگذارد آنچه خواست جامعه است، به صورت متنوع در جامعه عرضه شود.
بنابراین دولت تلاش خواهد کرد تا اقتصاد فرهنگی و بویژه هنری پویا و فعال شود و حتی باید بتوانیم بازارهای منطقهای و جهانی را نیز به تصرف خود درآوریم. نکته سوم اینکه دولت برای اهدافش به سوی شما دست نیاز دراز میکند، دولت تداوم امید را در میان مردم میخواهد. از شما میخواهم آثار امیدبخش و نشاطآفرین تولید کنید، آثار یأسآور کافی است.
دولت در فکر ایجاد آشتی ملی و وحدت ملی است
دولت در فکر ایجاد آشتی ملی و وحدت ملی است. دولت میخواهد کینهها از سینهها برداشته شود. شمایید که میتوانید زمینه را آماده کنید. دولت میخواهد اعتدال در جامعه برقرار شود، میخواهد بین حقوق و وظایف تعادل باشد. دولت میخواهد میانهروی را ترویج کند و با خشونت و افراط مخالف است؛ ما با همه توان میخواهیم افراطیون را به انزوا برانیم.
برخی هنوز صدای ملت را در ۲۴ خرداد نشنیدهاند. پنبهها را از گوش درآورند؛ ایران، امروز منادی مقابله با خشونت و افراطیگری در جهان است. اینکه طرح ایران در سازمان ملل متحد در ظرف چند ماه با اتفاق آراء به تصویب رسید، نشان عظمت ملت ایران است.
دست دولت برای مبارزه با خشونت، برای دیپلماسی عمومی، برای یاری دولت، به سوی هنرمندان به عنوان یاران نزدیک و مورد اعتماد دولت دراز است.
و سخن آخر؛ هنر همیشه خوب است، چون هنر، همان خوبی است.
آشنایی و اتصال موسیقی ایرانزمین با موسیقی جهان، جدا از نتایج مثبت و سازندهای که به همراه داشت (همچون افزایش کیفیت نوازندگی، گروهنوازی ورود صداها و سازهای مختلف و ..) باعث گوشه نشینی ساختار جوان و در حال شکوفایی موسیقی دستگاهی شد. تجربیاتی که میرفت تا با جانمایهای درونی و بومی،با تکیه بر مشخصات و ساختار ذاتی موسیقی ایران (مدالیته، رنگآمیزی، روند ردیف دستگاهی، درونمایه موسیقی مقامی و …) منجر به زایش موسیقیای نژاده و ناب شود، با روندی رو به افول در حال رنگ باختن درکنار جاذبه های اجرایی و تکنیکی است.
دیگر کمتر قطعهای شنیده میشود که به اقتدار و زیبایی آثار ساخته شده در دهههای نه چندان دور این سامان باشد که شنونده مشتاق در پس اصوات منظم و آراسته، رگه هایی از آن را بیابد.
شاید چاره این باشد که به روندی برگردیم که اساتید نامدار امروز در جوانی طی کردهاند و غنایی به نگاه و فکر خود داده اند که منشا و جوهر آثار درخشان آنان بوده است؛”مشاهده”، مشاهده آنچه از مسیر طولانی تاریخ به ما رسیده، تا شاید راهی بیابیم در ادامه روندی که باید بیش از اینها مسیر بالندگی را طی میکرد.
گروه بیگاه مشتاقانه برآن بوده است که با نگاهی به نغمات زیبای به جا مانده از موسیقی این سرزمین در حد وسع خود گرد فراموشی را از این گوهر ارزشمند بزداید. گوهری که اگر چند دهه قبل به نیت حفظ آن از از خطر حذف، در کتابها و گنجینه های صوتی ثبت و ضبط میشد، امروز باید برای روشن کردن مسیر پیش رو به کار گرفته شود. باشد که رنگ رنگ ها، تصانیف، پیش درآمدها و ضربی ها همواره بر پیکره هنر موسیقی این مرز و بوم ماندگار باشد.
کنسرت سنتی گروه بی گاه در ۱۶ مهر ماه سال ۱۳۹۲ و رأس ساعت ۲۰ در سالن رودکی بروی صحنه خواهد رفت.
چهار پیانو تریو
کنسرت پاییزی گروه خیام به سرپرستی آتنا اشتیاقی مورخ ۱۷ و ۱۸ و ۱۹ مهر ماه سال جاری در سالن رودکی و رأس ساعت ۲۱ به اجرا در خواهد آمد.
هفته موسیقی کلاسیک تهران
خانه هنرهای شهری هفته موسیقی کلاسیک تهران را از ۴ مهر تا ۱۲ مهر به مدت ۹ روز برگزار خواهد کرد. در این هفته ۱۰ گروه موسیقی در تالار رودکی به اجرای موسیقی خواهند پرداخت.
برنامه های این هفته عبارت اند از: رسیتال گیتار کلاسیک با اجرای مهرداد پاکباز و همراهی ماهور اربابیان، رسیتال پیانو با اجرای فرهنگ حکیمی نژاد، رسیتال گیتار کلاسیک با اجرای علی شهرآشوب، تریوی زروان به سرپرستی نرگسی فلاح پسند، رسیتال فلوت با اجرای کلاریز کشاورز و همراهی فراز فروزنده، دوئت ویولنسل و پیانو با اجرای آتنا مستعان اشتیاقی و مهردخت معنوی، تریوی رسپینا به سرپرستی آرش اسدنژاد، تریوی گالامیان به سرپرستی دانیال جورابچی، رسیتال پیانو با اجرای کارن سلاجقه، دوئت کارنگ با اجرای دانیال جورابچی و کیاوش امیری
در این برنامه ها آثاری از باخ، هایدن، بتهوون، شومان، شوبرت، دبوسی، دورژاک، تافانل، روسل، ژولیوه، بریتن، آلبان برگ، امین اله حسین، پاکباز و… اجرا خواهد شد.
مراسم بزرگداشت استاد آواز ایران حسین خواجه امیری (ایرج)، عصر جمعه در فرهنگسرای اندیشه تهران، با حضور جمع کثیری از بزرگان موسیقی و هنر برگزار شد.
بهگزارش «ایسنا»، در ابتدای این برنامه که از سوی باشگاه ورزشی هنرمندان تهیه و تدارک دیده بود، پویا جهانمردی یکی از شاگردان استاد ایرج، با ویلن به تکنوازی برخی از قطعات پر خاطره ایشان پرداخت که آقا خودش خوب میدونه و پرنده جزو این قطعات بود. در ادامه احسان فدایی (از دیگر شاگردان حسین خواجه امیری) به اجرای برنامه زنده پرداخت و قطعاتی را با ارکستر خود روی صحنه برد. ارکستری که صدادهی و رنگ بندیاش، بیشتر به ارکستر های مجلسی شبیه بود.
در ادامه با دعوت مجری برنامه، استاد حسین خواجه امیری و محمد رضا شجریان به صورت همزمان وارد سالن برگزاری برنامه شدند تا کل جمعیت حاضر در سالن به یک باره از حضور این دو چهره سرشناس و محبوب، غافلگیر شوند. همه به صورت ایستاده به تشویق هنرمندان محبوبشان پرداختند.
در این برنامه چند تن از بزرگان مطبوعاتی و منتقد مورد تقدیر قرار گرفتند و بخشهایی از مستند پهلوان آواز در سالن به نمایش در آمد تا سرانجام انتظارها به پایان برسد و حسین خواجهامیری برای یک اجرای زنده روی صحنه برود. اتفاقی نادر که در همه این سالها علاقهمندان استاد در انتظار این مهم بودند. حسین خواجه امیری با استقبال شدید دوستدارانش روی سن رفت و در حالی که تمامی حضار به احترام ایشان ایستاده بودند، ابتدا پشت تریبون قرار گرفت و سخنانش را این چنین آغاز کرد: دوستان گفتنیها را گفتند و من نیز از حضور همه شما که امروز در این محل جمع شدهاید ممنونم. از همه بزرگوارانی هم که امروز تشریف آوردهاند تشکر ویژه دارم و جا دارد از محمد رضا شجریان نیز سپاسگزاری کنم که امروز اینجا هستند که حضورشان هم باعث خوشحالی من و هم باعث خوشحالی همه شده است. امروز میخواهم سرتان را درد بیاورم و چند بیتی را برایتان شعرخوانی کنم و بعد با چند قطعه شاد در خدمت تان هستم. ایرج با گفتن این جمله و در بین تشویقهای ممتد حاضرین در سالن پشت میکروفن قرار گرفت و شروع کرد به خواندن. ابتدا شعرخوانی و بعد با قطعات پرطرفدارش مثل پرنده، حاضرین در سالن را به وجد آورد.پس از اجرای مسلط و جالب توجه ایرج، که اشک خیلی از حاضرین در سالن را در آورد، مجری برنامه از چند تن از اساتید حاضر در سالن از جمله محمد رضا شجریان و فرهنگ شریف دعوت کرد تا برای اهدای لوح تقدیر و هدایای استاد حسین خواجه امیری روی صحنه بیایند.در این بخش محمدرضا شجریان پشت تریبون قرار گرفت و درباره این برنامه و خاطراتش از ایرج گفت: وقتی دوستان با من تماس گرفتند و از من خواستند تا در مراسم بزرگداشت جناب استاد خواجه امیری شرکت کنم، با افتخار قبول کردم. ایشان آن زمانی که من نوجوان بودم، در اوج آواز ایران قرار داشت و به واقع پهلوان آواز ایران بود. میخواهم بگویم که ایشان امشب دقیقا مثل چهلسالگیشان خواندند و ایشان امروز ثابت کردند که میشود تا ۱۰۰ و حتی ۱۲۰ سالگی هم آواز خواند بدون هیچ تغییری. این را هم عرض کنم که ایرج نازنین واقعا پیشکسوت من بوده و هست. صدای ایرج یک متر و معیار در تاریخ آواز خوانی ایران است. وقتی در تاریخ درباره یک صدای باشکوه و ویژه میخواهند حرف بزنند قطعا صدای ایرج عزیز متر و میزان این مبحث است. از قدرت و صلابت و پاکی و آن چهچههای مردانه که ایرج در آثارش دارد، باعث شده به این مترو معیار تبدیل شود. امیدوارم صد سالگی استاد را همه با هم جشن بگیریم. در بخش دیگری از برنامه نیز یکی از فیلمسازان قدیمی کشور نصرتالله وحدت، به ذکر خاطرهای از ایرج پرداخت: یکی از برنامههای زنده بود که در آن زنده یاد فردین قرار بود در آن شرکت کند و در آن برنامه به اصرار مجری، فردین شروع به آواز خوانی کرد و در بهت خیلیها متوجه شدیم که صدای فردین دقیقا صدای ایرج است. بعد از دقایقی یکی از دوستان پردهای را کنار زد و دیدیم خود ایرج ازآن پشت در حال خواندن بوده! محمد موسوی نیز خاطرهای از ایرج را اینگونه بیان کرد: در یکی از برنامههای زنده تلویزیونی، از استاد بنان در مورد بزرگترین آرزویشان سوال شد که ایشان در جواب گفتند: آرزو داشتم خداوند صدایی مثل صدای ایرج به من میداد… . در اواسط برنامه احسان خواجه امیری که ساعاتی از اجرای برنامه اش در کیش نگذشته بود، در سالن حضور یافت تا در مراسم تقدیر پدرش حضور داشته باشد و مورد تشویق شدید حاضران قرار بگیرد.
شهرها هم روح دارند؛ وقتی مقبرهها، خیابانها، کلیساها یا کافههای یک شهر یادآور یک شخصیت برجسته، یک نویسنده و آثار ادبیاش میشود و قدم زدن در کوچه پس کوچههای آن، حس دوبارهخوانی یک رمان را زنده میکند، یعنی نبض روح یک شهر در دستان توست …
شوق دوستداران ادبیات برای بازدید از مکانهای وابسته به رخدادها یا چهرههای ادبی یکی از جاذبههای گردشگری جهانی است که سالانه میلیونها نفر را راهی شهرهای گرهخورده با قصههای کاغذی میکند.
به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، شهرهای که در این گزارش فهرست شدهاند، طی روزگاران دراز، زندگی و مرگ نویسندگان بزرگی را به چشم دیده و در خاطر سپردهاند؛ مکانهایی الهامبخش برای خلق شاهکارهای ماندگار، محل برگزاری رویدادهای مهم دنیای ادبیات و خانه و مقبره اسطورههای نویسندگی، اکنون جزو مهمترین عوامل جذب گردشگر در نقاط مختلف دنیا به حساب میآیند.
ادینبورگ، اسکاتلند – والتر اسکات
فضای شهر ادینبورگ چنان با ادبیات گره خورده که گردشگرانش بدون آنکه کتابی در دست داشته باشند، به آن سفر نمیکنند. فضای حاکم بر این شهر اسکاتلند تا کنون الهامبخش خلق بیش از ۵۰۰ رمان بوده است. جایجای این شهر یادآور نویسندگان و شعرای بزرگ و برجسته است، از «رابرت برنز» قرن هجدهمی تا رماننویسان معاصر چون «یان رنکین»، «الکساندر مککال» و «اروینگ ولش».
اگر زمان کافی برای دیدن تمام مکانهای گردشگری ادینبورگ را ندارید، تماشای موزهی نویسندگان آن را از دست ندهید؛ ساختمانی سنگی که در قرن هفدهم بنا شده و یادآور اسطورههایی چون «رابرت برنز»، «سر والتر اسکات» و «رابرت لوییس استیونسون» است. وبسایت visitscotland.com هم میتواند راهنمایی خوبی برای تور ادبی این شهر باشد.
دوبلین، ایرلند – جیمز جویس
وقتی نام پایتخت ایرلند را میشنویم، ناخودآگاه یا از «اولیس» جیمز جویس یاد میکنیم و یا به یاد جایزه مهم “ایمپک دوبلین” میافتیم. دوبلین شهری است که هر کوچه و خیابانش ماجراهای یک روز از زندگی «لئوپولد بلوم» (قهرمان داستان «اولیس») را در ذهن خوانندگان این شاهکار زنده میکند. در سایت visitdublin.com بخشی به نام «جای پای اولیس» طراحی شده که مسافران دوبلین را برای دیدار از مکانهای ذکر شده در این کتاب راهنمایی میکند.
موزهی نویسندگان دوبلین طیف وسیعی از میراث ادبی این شهر، از شعر ایرلندی و داستانگویی سلتیک تا نویسندگی رمانهای جدیدتر را تحت پوشش خود قرار میدهد. سالن تئاتر «ابی» که «دبلیو. اچ. ییتس» – شاعر بزرگ ایرلند – در سال ۱۹۰۳ بنیان نهاد، هنوز هم آثار نمایشنامهنویسان کلاسیک و معاصر را با شکوه هرچه تمامتر روی صحنه میبرد. کتابخانه قدیمی کالج «ترینیتی» دوبلین هم از مکانهای محبوب گردشگران ادبی محسوب میشود.
لندن، انگلیس – چارلز دیکنز
اگر بخواهیم مکانهای مرتبط با چهرهها و آثار ادبی لندن را فهرست کنیم، بیشک کتابی قطورتر از هفتجلدی «هری پاتر» را خواهیم داشت. برای مسافرانی که نخستین تجربه خود را در انگلیس میگذرانند، تورهای پیادهروی لندن که هر هفته بیش از ۱۰۰ دوره از آنها برگزار میشود، میتواند پیشنهاد مناسبی باشد تا گردشگران با زادگاه شکسپیر و دیکنز آشنا شوند. دوستداران داستانهای کارآگاهی «شرلوک هلمز» میتوانند مکانهای مرتبط با «آرتور کانن دویل» را در وب سایت visitLondon.com جستوجو کنند.
اگر گذرتان به کافه «دوکها» افتاد، بدانید که ایدهی بسیاری از ماجراهای «جیمز باند» در همین مکان به ذهن «یان فلمینگ» خطور کرد. اگر نرمافزار «Get London Rending» را دانلود کنید، میتوانید اطلاعاتی جامع درباره مکانهای گرهخورده به ۴۰۰ اثر ادبی ارزشمند به دست آورید.
پاریس، فرانسه – ارنست همینگوی
شهر نورها جایی است که «ارنست همینگوی» جوان در کافه خیابان “سن ژرمن” مینشست و شاهکارهای ادبیاش را خلق میکرد. قبر «اسکار وایلد»، نمایشنامهنویس سرشناس ایرلندی هم از دیگر سایتهای گردشگری پاریس محسوب میشود. پاریس را با وجود خانهموزههای نویسندگان بزرگی چون «ویکتور هوگو» و «بالزاک» میتوان از قطبهای گردشگری ادبی دانست. در این شهر هتلی به نام «Le Pauillon de Letters» وجود دارد که هر یک از ۲۶ اتاقش با توجه به حروف الفبا به نام یکی از نویسندگان مشهور مزین شده است.
سنپترزبورگ، روسیه – داستایوفسکی
روسیه از کشورهایی است که چهرههای ادبیاش تاثیر شگرفی بر ادبیات داستانی جهان گذاشتهاند. گردشگران سنپترزبورگ میتوانند خاطرات خود از «جنایت و مکافات» فئودور داستایوفسکی را با تورهای سطح شهر زنده کنند. خانه این رماننویس بزرگ یعنی جایی که واژه واژه «برادران کارامازوف» نگاشته شد، اکنون از مکانهای گردشگری این شهر به حساب میآید. موزه آپارتمان «پوشکین» هم محلی است که این نویسنده سرشناس عمر ۳۷ سالهاش را در آن سپری کرد و به پایان برد. پوشکین که پس از دوئل معروفش به شدت زخمی شده بود، برای آخرینبار به کافه نزدیک خانهاش رفت، شام خورد و پس از بازگشت به خانه، در اتاق مطالعهاش به زندگیاش پایان داد.
استکهلم، سوئد – جایزه نوبل
آلبرت نوبل یک قرن پیش با بنیان نهادن جایزهی بزرگ نوبل، نام شهر استکهلم را در نقشهی جهانی ادبیات به ثبت رساند. هرساله در ماه دسامبر مراسم معتبر اعطای جایزه نوبل ادبیات برگزار میشود و از نویسندهای برجسته برای یک عمر دستاورد ادبیاش تقدیر میشود. جدا از محل اعطای این جایزهی مهم بینالمللی، استکهلم شهری است که «آسترید لیندگرن»، نویسنده صاحبنام ادبیات کودک، کتاب دوستداشتنی «پیپی جوراببلند» را در آن به نگارش درآورد. اکنون تندیس یادبود لیندگرن در پارک «تگزلوندن» استکهلم به چشم میخورد.
از دیگر جاذبههای گردشگری این شهر که به دنیای ادبیات مربوط میشود، «موزهی شهر» است که تورهای “هزاره” را برگزار میکند. در این تورها، کتابدوستان میتوانند از مکانهایی دیدن کنند که «استیگ لارسن» در سه رمان «دختری با خالکوبی اژدها»، «دختری که با آتش بازی کرد» و «دختری که به لانه زنبور لگد زد» به آنها اشاره کرده است.
پورتلند، آمریکا – بزرگترین کتابفروشی جهان
شهر پورتلند جاذبههایی گردشگری بیمثالی را در برگرفته که شاید بتوان آن را بهشت کتابخوانان حرفهای دانست. «شهر کتاب پاول» بزرگترین کتابفروشی مدرن دنیاست که میهمانانش بدون داشتن نقشه در آن گم میشوند! با ارائه بیش از یک میلیون جلد کتاب، این کتابفروشی معدن بزرگی از گنجهای ادبی دنیا به شمار میآید.
علاوه بر این، در این شهر هتلی به نام «هیثمن» میزبان مسافران است که با برنامه «کتابها در کنار شما» به خوبی از عشاق کتاب پذیرایی میکند. طی این تور، گردشگران به کتابخانهای با بیش از ۴۰۰۰ جلد کتاب دسترسی دارند؛ کتابهایی که اکثرا توسط نویسندگان مشهور پذیرایی شده در این هتل، امضا شدهاند. یکی از مهمترین رخدادهای ادبی در پورتلند، برگزاری مجموعه سخنرانیهای معروف است که به طور مداوم سخنرانان حرفهای و معروف را به ایالت اورگون آمریکا میکشاند.
واشنگتن – والت ویتمن
واشنگتن علاوه بر اهمیتی که در دنیای سیاست دارد، در حوزهی ادبیات هم یادآور رخدادها و شخصیتهای قابل توجه است. بزرگترین کتابخانهی جهان یعنی «کتابخانه کنگره» در این شهر دایر است که در سال ۱۸۰۰ بنیانگذاری شد. توری رایگان در واشنگتن برگزار میشود که علاقهمندان را به دیدن جاذبههای معماری و ادبی این کتابخانه دعوت میکند.
همچنین این شهر یادآور نامهای بزرگی چون «والت ویتمن» و «لانگستون هیوز» است که بسیاری از آثار ماندگارشان را با الهام از فضای این شهر آفریدند .
ملبورن، استرالیا – کتابخانه ویکتوریا
شهر ملبورن از سال ۱۸۳۵ که توسط جویندگان طلا به شکوفایی رسید، عنوان پایتخت فرهنگی استرالیا را نیز یدک میکشد. کتابخانه ایالتی ویکتوریا که در اواسط قرن نوزدهم بنا نهاده شده، به دستور رئیسجمهور وقت برای تمام افراد بالای ۱۴ سال به صورت رایگان خدمات عرضه میکند. تورهای گردشگری ادبی این شهر، مسافران را به مکانهایی مزین به نقل قولها و پرترههای نویسندگان و شعرای صاحبنامی چون «اسکار وایلد» میبرد و برای حضور در رویدادهای محلی، آنها را راهنمایی میکند.
سانتیاگو، شیلی – پابلو نرودا
دوستداران سرودههای رمانتیک «پابلو نرودا» با بازدید از خانه زرد و آبیرنگ شاعر مردمی شیلی، واقع در منطقه “بلاویستا”ی سانتیاگو میتوانند خاطرات خود را از قطعههای ماندگاری چون «هوا را از من بگیر، لبخندت را نه» زنده کنند. شیلی همچنین زادگاه دیگر شاعر برنده نوبل به نام «گابریلا میسترال» است که اسکناسهای ۵۰۰۰ پزویی این کشور به تصویر وی مزین هستند. مجسمه یادبودی از این زن شاعر در پارک «سرو سانتا لوسیا»ی سانتیاگو نصب است.
بازار کتاب این شهر هم میتواند مکانی هیجانانگیز برای کسانی باشد که از دیدن انبوه کتابها به وجد میآیند. علاوهبر خیابانهای «پروویدنسیا» و «میگوئل کلارو» که مملو از کتابفروشیهای کوچک و قدیمی است، کتابخانه کافه «لیتراریو» با عرضهی ۳۰ هزار جلد کتاب، میزبان گردشگران شهر سانتیاگوی شیلی خواهد بود.